پک زدنلغتنامه دهخداپک زدن . [ پ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) یک بار دود غلیان و سیگار و چپق و مانند آنرا بدهان و گلو درکشیدن .
پکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. دَم؛ نفس.۲. دَم یا نفسی که به قلیان، چپق، یا سیگار میزنند. پک زدن: (مصدر لازم) دود سیگار یا قلیان یا چپق را با نفس به دهان کشیدن.
پکلغتنامه دهخداپک . [ پ ُ ] (اِ) هر چیز گنده ٔ ناهموار و ناتراشیده را گویند و مرادف لک باشد چنانکه گویند لک و پک . (برهان قاطع) : ای شوربخت مدبر معلول شوم پی وی ترش روی ناخوش