پوزش گرفتنلغتنامه دهخداپوزش گرفتن . [زِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) پوزش آغازیدن : ز گفتار او ماند اندر شگفت زمین را ببوسید و پوزش گرفت . فردوسی .و رجوع به پوزش شود.
پژوهش کردنلغتنامه دهخداپژوهش کردن . [ پ ِ / پ َ هَِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پژوهیدن . جویا شدن . پی جوئی کردن . بازجوئی کردن . بازجستن . جستجو کردن . تفحص کردن . تجسس کردن . تحقیق کردن .
فارماسیواژهنامه آزادبه معنی داروسازی و علوم دارویی می باشد به عبارت دیگر به علم مطالعه و بررسی در مورد داروها اعم از ساخت و تهیه داروها و تآثیرات دارو ها بر بدن و همچنین کاربرد علو
گَردهشناسیpalynology 1واژههای مصوب فرهنگستانپژوهش دربارۀ گونههای سنگوارهشده و کنونی هاگهای گلسنگها و خزهها و گردههای گیاهان گلدار
سوگیری چشمداشتیexpectation bias, experimenter’s biasواژههای مصوب فرهنگستانگرایش پژوهشگران به تأیید انتظاراتشان از خلال یافتههای پژوهش و انکار شواهد ناسازگار با آنها
گروه 1commissionواژههای مصوب فرهنگستانگروهی موقت یا دائمی و درعینحال ملی و جهانی که از سوی دولت یا سازمانی رسمی برای رسیدگی به امری مأمور میشود و رسماً موظف است دربارۀ موضوع مربوط پژوهش و تحقیق کن