پژوملغتنامه دهخداپژوم . [ پ َ ] (ص ) درویش . گدا. فقیر. مسکین . بی چیز. بی نوا. || بی اعتبار. خوار. ذلیل .
پرومهلغتنامه دهخداپرومه . [ م ِ ] (اِخ ) نام شهری در بیرمانی در ساحل چپ ایرااوادی است و در حدود 30 هزار تن سکنه دارد.
پروماخوسلغتنامه دهخداپروماخوس . [ پْرُ / پ ِ رُ ] (اِخ ) نام یکی از همراهان اسکندر که در تخت جمشید هنگامی که فاتح مذکور بر سر شام گفت هرکس بیش از همه شراب بیاشامد جایزه خواهد گرفت و
پرومتئوسلغتنامه دهخداپرومتئوس . [ پْرُ / پ ِ رُ م ِ ت ِ ] (اِخ ) پرومته . در اساطیر یونان خدا یا فرشته ٔ آتش ، پسر ژاپت و برادر اطلس است یونانیها او را آشناکننده ٔ بشر به تمدن میشمر
پلومارتنلغتنامه دهخداپلومارتن .[ پْلو / پ ُ ت َ ] (اِخ ) نام کرسی بخشی در ایالت وین از شهرستان شاتلِّرو دارای 1320 تن سکنه و راه آهن .
گازلغتنامه دهخداگاز. (فرانسوی ، اِ) بخار. دم . جسمی هوایی که حجم و شکل معینی ندارد. صفت ممیزه ٔ آن خاصیت انبساط دائمی است . اگر به مایعی گرما بدهیم بتدریج انرژی و دامنه ٔ حرکت
پرومهلغتنامه دهخداپرومه . [ م ِ ] (اِخ ) نام شهری در بیرمانی در ساحل چپ ایرااوادی است و در حدود 30 هزار تن سکنه دارد.
پروماخوسلغتنامه دهخداپروماخوس . [ پْرُ / پ ِ رُ ] (اِخ ) نام یکی از همراهان اسکندر که در تخت جمشید هنگامی که فاتح مذکور بر سر شام گفت هرکس بیش از همه شراب بیاشامد جایزه خواهد گرفت و
پرومتئوسلغتنامه دهخداپرومتئوس . [ پْرُ / پ ِ رُ م ِ ت ِ ] (اِخ ) پرومته . در اساطیر یونان خدا یا فرشته ٔ آتش ، پسر ژاپت و برادر اطلس است یونانیها او را آشناکننده ٔ بشر به تمدن میشمر
پلومارتنلغتنامه دهخداپلومارتن .[ پْلو / پ ُ ت َ ] (اِخ ) نام کرسی بخشی در ایالت وین از شهرستان شاتلِّرو دارای 1320 تن سکنه و راه آهن .