پچوهلغتنامه دهخداپچوه . [ پ َ ه ] (اِ) ترجمه .نقل معنی از لغتی به لغتی دیگر. وُستی . (برهان ). و شاهدی برای این لفظ بدست نیست و مصنوع بنظر می آید.
پای خوانلغتنامه دهخداپای خوان . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) بمعنی ترجمه باشد و آن معنی لغتی است از زبانی بزبان دیگر. (برهان ). وَستی . همسیراز. پچوه . پچواک . (اصل کلمه و مترادفات که در
بچوهلغتنامه دهخدابچوه . [ ب َ ] (اِ) آنچه ترجمه شده باشد بوسیله ٔ بچواک . (از آنندراج ).ترجمه . پچوه . (ناظم الاطباء). و رجوع به پچوه شود.