پجوللغتنامه دهخداپجول . [ پ ُ ] (اِ) بجول . پژول .بژول . شتالنگ . اشتالنگ . کعب . قاب . غاب : نه اقعس سرون و نه نقرس دو پانه اکفس پجول و نه شم ز استر. ابوعلی الیاس (از فرهنگ اسد
پنجول زدنلغتنامه دهخداپنجول زدن . [ پ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول زنان و کودکان ، با ناخن های دست خراشیدن یا ریش کردن روی یا تن کسی را. با نوک ناخن ها خستن خواستن : گربه پنجول زد.
پنجوللغتنامه دهخداپنجول . [ پ َ ] (اِ) در تداول کودکان و زنان ، صورتی از پنجه با ناخنهای تیز و دراز.
پشنجهلغتنامه دهخداپشنجه . [ پ / پ ِ ش َ ج َ / ج ِ ] (اِ) بشنجه . افزاری جولاهگان را از دسته ٔ گیاهی یا موی و مانند آن که بدان آهار بر جامه کنند. افزاری باشد که [ شومالان ] جولاهگ
پیکانلغتنامه دهخداپیکان . [ پ َ/ پ ِ ] (اِ) نصل . معبله .حداة. یاروج . آهن که بر تیر نهند. آهن سر تیر و نیزه . فلزی نوک دار که بر سر تیر نصب کنند. نوک تیز تیر و نیزه ، مقابل سنان
پجوللغتنامه دهخداپجول . [ پ ُ ] (اِ) بجول . پژول .بژول . شتالنگ . اشتالنگ . کعب . قاب . غاب : نه اقعس سرون و نه نقرس دو پانه اکفس پجول و نه شم ز استر. ابوعلی الیاس (از فرهنگ اسد
پژوللغتنامه دهخداپژول . [ پ َ ] (اِ) بژول . بجول . پجول . شتالنگ . اشتالنگ . کعب . غاب . قاب . قاپ . چنگاله ٔ کوب . (زمخشری ص 40) : نه اقعس سرون و نه نقرس دوپای نه اکفس پژول و ن
پنجول زدنلغتنامه دهخداپنجول زدن . [ پ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول زنان و کودکان ، با ناخن های دست خراشیدن یا ریش کردن روی یا تن کسی را. با نوک ناخن ها خستن خواستن : گربه پنجول زد.