پی چیزی را آوردنلغتنامه دهخداپی چیزی را آوردن . [ پ َ / پ ِ ی ِ چی وَ دَ ] (مص مرکب ) رد او را آوردن تا... || دنبال آنرا گرفتن .
پی کسی را گم کردنلغتنامه دهخداپی کسی را گم کردن . [ پ َ / پ ِ ی ِ ک َ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گم کردن ِ رد پای او.
فیلیپلغتنامه دهخدافیلیپ . (اِخ ) پدر اسکندر مقدونی است .وی در آغاز قدرت موفق شد دشمنان خود را شکست دهد و به خصوص با شکست دادن ایلیریها بر اهمیت قدرت وی افزوده شد. برای تسلط بر شه
توختنلغتنامه دهخداتوختن . [ تو ت َ ](مص ) توزیدن . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). این لغت از اضداد است . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) . خواستن . (فر
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی
مدخللغتنامه دهخدامدخل . [ م ُ خ َ ] (ع اِ) جای درآوردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). جای دخل کردن . (غیاث اللغات ). || (مص ) ادخال ، مقابل اخراج . (از متن اللغة). داخل گردانید
شبیخونلغتنامه دهخداشبیخون . [ ش َ ] (اِ مرکب ) تاختن به شب هنگام بر دشمن . حمله کردن بر دشمن در شب . در تکلم با لفظ زدن استعمال می شود و در شعر با کردن هم صحیح است . (فرهنگ نظام )