پرشدگی دهانۀ آتشفشانcrater fillواژههای مصوب فرهنگستانگدازۀ منجمدشده در کف دهانۀ آتشفشانی که با اخگره و واریزههای حاصل از هوازدگی همراه است
پردگیلغتنامه دهخداپردگی . [ پ َ دَ / دِ ] (ص نسبی ) هر چیز پوشیده . مستور. محتجب . مُخَدَّر. مخدّره . مُستّره . مستوره . مُقَنَّع. نقابدار : سراپرده کشیده ابر دی ماه چو روی ویس گ
رگة برافزایشیaccretion veinواژههای مصوب فرهنگستانرگهای که براثر پُرشدگی پیدرپی یک مجرا و بازشدگی دوبارة آن از راه توسعة شکستگیها در زونی (zone) که در آن کانیسازی روی میدهد، بهوجود میآید
ماهیچۀ ریلrail filletواژههای مصوب فرهنگستانپرشدگی محل اتصال میان تاج ریل و جان ریل و نیز میان جان ریل و پایۀ ریل