پرروشنانلغتنامه دهخداپرروشنان . [ پ َ ش َن ْ نا ] (ص ) مصحف ویرویشنیکان . مؤمنان . رجوع به بَررَوِشنان و پرپروشان شود.
پرروغنلغتنامه دهخداپرروغن . [ ]()آن است که جانوران پرنده در وقت خوشی جمیع پرهای خود را با منقار خود پرواز میدهند. (تتمه ٔ برهان ).
پررولغتنامه دهخداپررو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) در تداول عامه ، بی شرم . سمج . بسیار بی شرم . سخت روی . دریده . وَقیح . وَقاح . سِترگ . شوخ . بی حیا. مقابل کم رو، محجوب ، خجل . شرمگین
پرروئیلغتنامه دهخداپرروئی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پررو. بی آزرمی . بی شرمی . دریدگی . وقاحت . سخت روئی . سِترگی . بی حیائی . مقابل کم روئی .
پرروشنانلغتنامه دهخداپرروشنان . [ پ َ ش َن ْ نا ] (ص ) مصحف ویرویشنیکان . مؤمنان . رجوع به بَررَوِشنان و پرپروشان شود.
پرروغنلغتنامه دهخداپرروغن . [ ]()آن است که جانوران پرنده در وقت خوشی جمیع پرهای خود را با منقار خود پرواز میدهند. (تتمه ٔ برهان ).
پررولغتنامه دهخداپررو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) در تداول عامه ، بی شرم . سمج . بسیار بی شرم . سخت روی . دریده . وَقیح . وَقاح . سِترگ . شوخ . بی حیا. مقابل کم رو، محجوب ، خجل . شرمگین
پرروئیلغتنامه دهخداپرروئی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پررو. بی آزرمی . بی شرمی . دریدگی . وقاحت . سخت روئی . سِترگی . بی حیائی . مقابل کم روئی .
