پَروَندانZonneckenواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوشه با ابعاد بزرگ و جلد ضخیم که معمولاً در ادارات برای بایگانی مدارک از آن استفاده میشود * معادل "پروندان" از ادغام واژۀ "پرونده" و پسوند "ـ دان" ساخته ش
پورندانلغتنامه دهخداپورندان . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از ییلاقات اشکور گیلان . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 21).
پیوندانیدنلغتنامه دهخداپیوندانیدن . [ پ َ / پ ِ وَ دَ ] (مص ) ایصال . (صراح ). متصل گردانیدن . ملحق ساختن . بهم آوردن . مقابل گسلانیدن و منفصل ساختن و جدا کردن : و باد آن اجزاء را به
پِرُونْدَنگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی پرواز دادن چیزی ، همچنین در گویش گنابادی کنایه از حرف چرت و بیهوده زدن است.
پیشینهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه پیشینه، سابقه، تاریخچه، اطلاعات [ اطلاع 524] سوابق، اسناد، مدارک گزارش، راهنما، سند، مدرک، پرونده پوشه، کلاسور، پروندا
پورندانلغتنامه دهخداپورندان . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از ییلاقات اشکور گیلان . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 21).
پیوندانیدنلغتنامه دهخداپیوندانیدن . [ پ َ / پ ِ وَ دَ ] (مص ) ایصال . (صراح ). متصل گردانیدن . ملحق ساختن . بهم آوردن . مقابل گسلانیدن و منفصل ساختن و جدا کردن : و باد آن اجزاء را به
سایه پروردان خملغتنامه دهخداسایه پروردان خم . [ ی َ / ی ِ پ َرْ وَ ن ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دانه های انگور است که در خم بجهت شراب اندازند. (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان