پرلغتنامه دهخداپر. [ پ َ ] (اِ) (درخت ...) نوعی از سماق است و در باغهای ایران بنام پر غرس کنند و در قره داغ آذربایجان وحشی آن وجود دارد .
پرلغتنامه دهخداپر. [ پ ِ ] (اِ صوت ) در تداول اطفال ، آواز پریدن گنجشک و جز آن .- || پر زدن ، در تداول اطفال ؛ پریدن . پرواز کردن . و رجوع به پِرپِر شود.
پرلغتنامه دهخداپر. [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) واسال بزرگ پادشاه (از دوازده پر شارلمانی ). || عضو شورای عالی فرانسه از 1815 تا 1847م . || عضو مجلس لُردهای انگلستان .
پر و پوشاللغتنامه دهخداپر و پوشال . [ پ َ رُ ] (اِمرکب ، از اتباع ) پر و دیگر فضول : پر و پوشال مرغ .