پویشلغتنامه دهخداپویش . [ ی َ ] (اِ)پوپو. پوپک . هدهد. شانه بسر. مرغ سلیمان . (شعوری ص 266 ج 1). و کلمه مصحف پوپش است . رجوع به پوپش شود.
پویشفرهنگ نامها(تلفظ: puyeš) (اسم مصدر از پوییدن) ، پیگیری و فعالیت مستمر و جدی در بدست آوردن چیزی ؛ فرآیند.
پویش تبلیغاتیadvertising campaign, ad campaignواژههای مصوب فرهنگستانمجموعة فعالیتهای تبلیغاتی برنامهریزیشده و هدفمند برای دستیابی به یک هدف ارتباطی خاص
پویش ترویجیpromotional campaignواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی از انواع تبلیغات و فعالیتهای روابط عمومی و ترویج فروش که بازاریاب یا واحد بازاریابی در یک دورة زمانی برای دستیابی به اهداف ازپیشتعیینشده بهکار میبند
پویش چندشکلیهای تکنوکلئوتیدیsingle nucleotide polymorphism scanningواژههای مصوب فرهنگستانجستجوی درتراشهای چندشکلیهای تکنوکلئوتیدی در یک توالی دِنا اختـ . چندتکپویی SNP scanning
پویش دَوَرانیcircular scanningواژههای مصوب فرهنگستانپویشی که در آن موتور و آینۀ پویش بر محور دوران قائمی نصب شدهاند که مسیری دایرهای را بر روی زمین میپیماید
پویش دَوَرانیcircular scanningواژههای مصوب فرهنگستانپویشی که در آن موتور و آینۀ پویش بر محور دوران قائمی نصب شدهاند که مسیری دایرهای را بر روی زمین میپیماید
ناوش فضای اطلاعاتیnavigation of information spaceواژههای مصوب فرهنگستانپویش میان مصنوعات و کارگزاران و ابزارهای اطلاعاتی و تمام فعالیتهایی که بهاینمنظور صورت میگیرد
پویشگر دَوَرانیcircular scannerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری که با دَوَران یک آینه حول محور قائم، میدان دید لحظهای از زمین را در نوارهای دایرهای پویش میکند