پولتیکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. = سیاست۲. شیوۀ عمل و برنامهریزی برای ادارۀ یک نهاد، سازمان، یا اداره.۳. به کار بردن تدبیر و مکر برای پیش بردن کاری و رسیده به نتیجهای؛ کلک.
تئوریلغتنامه دهخداتئوری . [ ت ِ ءُ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از زبان فرانسه و متداول در فارسی امروز. این کلمه از ریشه ٔ یونانی «تئوریا» است و بمعنی شناسایی یک علم که بر پایه ٔ تحصی
ناظم الدولهلغتنامه دهخداناظم الدوله . [ ظِ مُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) لقب میرزا ملکم خان بن میرزا یعقوب ارمنی اصفهانی است . وی به سال 1249 هَ . ق . در اصفهان تولد یافت و پس از تحصیلات مقدمات
تدبیرلغتنامه دهخداتدبیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندیشه کردن در عاقبت کار. (تاج المصادر بیهقی ). پایان کار نگریستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در پس کاری درآمدن و در عقب کاری غور کر