پوشکلغتنامه دهخداپوشک . [ ش ِ / ش َ ] (اِ) به لغت ماوراءالنهر گربه باشد و این صورتی از کلمه ٔ پیشیک یاپشک و پشک متداول زبان آذری است . پوشنگ . (برهان ). سِنّور. هِرّ : چند بردار
پوشکینلغتنامه دهخداپوشکین . (اِخ ) (آلکساندر) از مشاهیر شعرای روسیه . در سال 1799 م . در مسکو تولد یافت و بسال 1837 م . درگذشت . شعر و منظومه و درام بسیار دارد و آثارش به بیشتر زب
پاشکولغتنامه دهخداپاشکو. [ ش ِ ] (اِخ ) دُنا ماریا. زن دن ژوان پادیلا، آنگاه که شارل کن شوهر او را مغلوب و مقتول ساخت این زن در برابر عساکر شارل کن مقاومتی مردانه کرد و ازین رو ب
diaperدیکشنری انگلیسی به فارسیپوشک، پارچهء قنداق، گل و بوته کشیدن، گل و بوته دار کردن، کهنهء بچه را عوض کردن