پوشنیلغتنامه دهخداپوشنی . [ ش َ ] (اِ) مطلق پوشیدنی که دستار را شاید. پوشش . پوشیدنی . لباس . جامه : و پوشنی ستر زنده و مرده است . نظام قاری (دیوان البسه ص 108). || ظاهراً پارچه
پوشنیstratusواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ ابر خاکستری با پایهای تا حدودی یکنواخت که امکان دارد از آن بارانریزه یا سوزنکهای یخی یا برفدانه ببارد؛ هنگامی که خورشید در پشت این ابر قرار گیرد، خطوط م
پوشنیدیسstratiformis, stratiform 1واژههای مصوب فرهنگستانابری که بهصورت ورق یا لایۀ افقی و وسیع گسترش مییابد؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومهای و پوشنکومهای و گاهی پرساکومهای میآید
پوتنیلغتنامه دهخداپوتنی . [ ن ِ ] (اِخ ) نام شهری در ایالت سوری از انگلستان در نه هزارگزی غربی لندن و آن مسقطالرأس مورّخ مشهور گیبون است .
پوشیده گفتنلغتنامه دهخداپوشیده گفتن . [ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ابهام . در سرّ گفتن . در خفا گفتن . نهانی گفتن .
پوشکینلغتنامه دهخداپوشکین . (اِخ ) (آلکساندر) از مشاهیر شعرای روسیه . در سال 1799 م . در مسکو تولد یافت و بسال 1837 م . درگذشت . شعر و منظومه و درام بسیار دارد و آثارش به بیشتر زب
دیوارۀ گرمبادfoehn wallواژههای مصوب فرهنگستانلبۀ بادپناه اَبر کلاهکی پوشنی کوهساری که از سوی بادپناه سد کوهستانی دیده میشود متـ . کرانۀ گرمباد foehn bank
اَبر پایینlow cloudواژههای مصوب فرهنگستاناَبر متعلق به طبقۀ پایین شامل اَبرهای پوشنی و پوشنکومهای متـ . اَبر تراز پایین low-level cloud اََبر طبقۀ پایین low etage
جت پسدرونشارشیrear-inflow jetواژههای مصوب فرهنگستانسیمای گردش میانمقیاسی که در آن جریان هوا از پشت وارد منطقۀ بارش پوشنی سامانههای همرَفتی میانمقیاس میشود
مِهساnebulosusواژههای مصوب فرهنگستانابری به شکل پردۀ مهآلوده که عمدتاً همراه با ابرهای پرساپوشنی و پوشنی میآید