پوشنیلغتنامه دهخداپوشنی . [ ش َ ] (اِ) مطلق پوشیدنی که دستار را شاید. پوشش . پوشیدنی . لباس . جامه : و پوشنی ستر زنده و مرده است . نظام قاری (دیوان البسه ص 108). || ظاهراً پارچه و جامه ٔ تنک و نازک است : میزن
پوشنیstratusواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ ابر خاکستری با پایهای تا حدودی یکنواخت که امکان دارد از آن بارانریزه یا سوزنکهای یخی یا برفدانه ببارد؛ هنگامی که خورشید در پشت این ابر قرار گیرد، خطوط مرزی آن بهروشنی قابل تشخیص است؛ پدیدههای هالهای تولید نمیکند، مگر در دماهای بسیار پایین؛ گاهی این ابر به شکل تکههای پارهپاره ظاهر میشو
جریان اقیانوسیocean currentواژههای مصوب فرهنگستانحرکت آب اقیانوسها به شکل یک چرخۀ منظم طبیعی یا بهصورت جریانی پیوسته در امتداد مسیری معین
پوشنیدیسstratiformis, stratiform 1واژههای مصوب فرهنگستانابری که بهصورت ورق یا لایۀ افقی و وسیع گسترش مییابد؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومهای و پوشنکومهای و گاهی پرساکومهای میآید
پوشنهفرهنگ فارسی عمید۱. سرپوش که روی چیزی بگذارند؛ هرچیزی که با آن روی چیزی را بپوشانند.۲. هرچیز پوشیدنی؛ پوشنی.
مِهساnebulosusواژههای مصوب فرهنگستانابری به شکل پردۀ مهآلوده که عمدتاً همراه با ابرهای پرساپوشنی و پوشنی میآید
جت پسدرونشارشیrear-inflow jetواژههای مصوب فرهنگستانسیمای گردش میانمقیاسی که در آن جریان هوا از پشت وارد منطقۀ بارش پوشنی سامانههای همرَفتی میانمقیاس میشود
پارهپارهfractusواژههای مصوب فرهنگستانابری به شکل پارههای نامنظم که بهوضوح دارای نمادی ژنده است؛ این اصطلاح فقط در مورد ابرهای پوشنی و کومهای به کار میرود
دیوارۀ گرمبادfoehn wallواژههای مصوب فرهنگستانلبۀ بادپناه اَبر کلاهکی پوشنی کوهساری که از سوی بادپناه سد کوهستانی دیده میشود متـ . کرانۀ گرمباد foehn bank
پوشنیدیسstratiformis, stratiform 1واژههای مصوب فرهنگستانابری که بهصورت ورق یا لایۀ افقی و وسیع گسترش مییابد؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومهای و پوشنکومهای و گاهی پرساکومهای میآید
باراپوشنیnimbostratusواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ ابر خاکستری، اغلب تیره، با ظاهری پخششده، دارای بارش کموبیش مداوم برف یا باران که در بیشتر موارد به زمین میرسد؛ سرتاسر این ابر چنان ضخیم است که خورشید را میپوشاند؛ در بسیاری مواقع ابرهای پارهپارهای در زیر این لایه وجود دارد که امکان دارد به آن بپیوندند
پرساپوشنیcirrostratusواژههای مصوب فرهنگستانپردۀ ابر شفاف تقریباًً سفید، با جلوهای ریسهدار یا صاف، که همه یا بخشی از آسمان را میپوشاند و غالباًً پدیدههای هالهای تولید میکند
فرازپوشنیaltostratusواژههای مصوب فرهنگستانبرگه یا لایۀ ابر خاکستری یا آبی، با ظاهری مخطط، رشتهرشته یا یکنواخت که همه یا بخشی از آسمان را میپوشاند و بخشهایی از آن چنان نازک است که خورشید از ورای آن قابل تشخیص است