پوسیدگی قهوهایbrown rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری قارچی در درختانی با میوۀ هستهدار و دانهدار که نشانۀ بارز آن قهوهای و چروکیده و سفت شدن میوه و خشکیدگی گلها و زخم در شاخه است
پوسیدگی قهوهای ریشهbrown root rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری قارچی که در آن ریشه میپوسد و قهوهای میشود
پوسیدگی قهوهای ساقهbrown stem rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری قارچی که نشانۀ بارز آن قهوهای شدن آوندها و مغز ساقه است و ممکن است به ریزش برگ و پژمردگی گیاه منجر شود
پوسیدگیلغتنامه دهخداپوسیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) چگونگی و حالت پوسیده . صفت چیز پوسیده . رمام . رثاثة. رثوثة. (منتهی الارب ).بلاء.تآکل . چرّیدگی . (در تداول مردم قزوین ).تباهی . |
پوسیدگی انگور رسیدهgrape ripe rot, ripe rotواژههای مصوب فرهنگستانپوسیدگی ناشی از گونهای قارچ که در هنگام برداشت به شکل لکۀ گرد و به رنگ قرمز مایل به قهوهای بر روی میوۀ انگور دیده میشود و ممکن است بهتدریج تمام میوه را در
درونسیاهیblack heart 2واژههای مصوب فرهنگستانقهوهای یا مشکی شدن قسمتهایی از درخت یا دار که لزوماً در نتیجۀ پوسیدگی نیست
پیچفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. قطعهای فلزی مانند میخ با دندههای مارپیچی که با پیچگوشتی یا آچار پیچانده و بازوبسته میشود.۲. قسمتی از معبر که با انحراف سیر مستقیم خود باعث تغییر مسیر معب