فرهنگ فارسی عمید
۱. ساختهشده از پوست.۲. جامۀ پوستی.۳. لباس زمستانی گشاد و بلند که از پوست حیوانات پشمدار بهخصوص گوسفند میدوزند؛ کول.⟨ پوستین باژگونه کردن: [مجاز]۱. قصد و آهنگ کاری کردن.۲. سخت تصمیم گرفتن.۳. باطن را ظاهر ساختن: ◻︎ پوستین را باژگونه گر کند / کوه را از بیخ