پوریاواژهنامه آزادهم خانواده پریا به معنی نیک صورت نام یکی از پهلوانان ایران باستان، به معنای یار پدر یا یار شهر. ظاهراً در اصل، پور+یار (پوریار) بوده که حرف «ر» به تدریج حذف شده
پوریافرهنگ نامها(تلفظ: puriyā) (در اعلام) نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به پهلوان محمود خوارزمی و ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی.
پوریانلغتنامه دهخداپوریان . (اِخ ) نام شهر پور. و پور رای کنّوج (قنوج ) است . (انجمن آرای ناصری ). صاحب برهان این نام را بر متوطنان شهر کنوج اطلاق کرده است ، چه پور نام رای شهر کن
پوریای ولیلغتنامه دهخداپوریای ولی . [ رِ ی ِ وَ ] (اِخ ) پهلوان محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی . اصل او از مردم گنجه است . شجاعی عارف بود. او را مثنویی است بنام
پاریالغتنامه دهخداپاریا. (اِخ ) (خلیج ...) خلیجی عمیق در سواحل ونزوئلا،میان شبه جزیره ٔ باریک و کوهستانی پاریا در شمال و دلتای اورنوک در جنوب و مدخل آنرا جزیره ٔ تری نیة مسدود کر
پاریالغتنامه دهخداپاریا. (اِخ ) (طبقه ٔ...) (از سانسکریت ، پارا. بیرون از...) و معنی ترکیبی آن بیرون از طبقه است . در آئین برهمائی پاریا به کسانی اطلاق میشود که از طبقات هندی خار
پوریانلغتنامه دهخداپوریان . (اِخ ) نام شهر پور. و پور رای کنّوج (قنوج ) است . (انجمن آرای ناصری ). صاحب برهان این نام را بر متوطنان شهر کنوج اطلاق کرده است ، چه پور نام رای شهر کن
پوریای ولیلغتنامه دهخداپوریای ولی . [ رِ ی ِ وَ ] (اِخ ) پهلوان محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی . اصل او از مردم گنجه است . شجاعی عارف بود. او را مثنویی است بنام
ولیلغتنامه دهخداولی . [ وَ لی ی / وَ ] (اِخ ) لقب پوریا پهلوان محمود. پوریای ولی . رجوع به پوریای ولی شود.