پورکلهلغتنامه دهخداپورکله . [ ] (اِخ ) نام شاعری فارسی زبان . و نظامی عروضی ذکر وی در عداد شاعرانی چون قمری گرگانی و رافعی نیشابوری و کفائی گنجه ای و کوسه ٔ فالی که اسامی ملوک طبر
پورکهورلغتنامه دهخداپورکهور. [ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان سیاهو مرکزی شهرستان بندرعباس ، واقع در 108 هزارگزی شمال بندرعباس و سه هزارگزی شمال راه مالرو سیاهو به گهره . دارای 20
پیرکلهلغتنامه دهخداپیرکله . [ ک َل ْ ل َ ] (اِخ ) محلی در گناباد. مردم بدانجا نذورات برند و مقبره ای است اما معلوم نیست که مدفن کیست .
پورکهورلغتنامه دهخداپورکهور. [ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان سیاهو مرکزی شهرستان بندرعباس ، واقع در 108 هزارگزی شمال بندرعباس و سه هزارگزی شمال راه مالرو سیاهو به گهره . دارای 20
پیرکلهلغتنامه دهخداپیرکله . [ ک َل ْ ل َ ] (اِخ ) محلی در گناباد. مردم بدانجا نذورات برند و مقبره ای است اما معلوم نیست که مدفن کیست .
پارکهلغتنامه دهخداپارکه . [ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) اداره ٔ مدعی عمومی . دادسرا. || محوطه ای از بورس که دلالان هنگام داد و ستددر آنجا گرد آیند. || مجموع دلالان بورس .