پورانلغتنامه دهخداپوران . (اِخ ) نام شهر کنوج (قنوج ). (جهانگیری ). فوران . (رشیدی ). رجوع به پور و رجوع به پورا شود. || دهی است بخراسان . (رشیدی ).
پوران تروشلغتنامه دهخداپوران تروش . (اِخ ) نام ساحری که در زمان خود مثل و مانند نداشت . (برهان قاطع). صاحب انجمن آرای ناصری گوید نام ساحری بود معاصر زردشت -انتهی . باید دانست که طبق س
پوران ترویلغتنامه دهخداپوران تروی . [ پ ُرْ رِ] (اِخ ) به آلمانی پرونت - روت . کمونی در سویس (برن )، در ژورا : شهر عمده آژوا، دارای 6953 تن سکنه و صنایع ساعت سازی و کفاشی .
پوران دختلغتنامه دهخداپوران دخت . [ دُ ](اِخ ) مشهور با باء فارسی و لکن در سکه های پهلوی باباء موحده است (بوران ) بدون کلمه ٔ دخت . رجوع شود به سکه های ساسانی تألیف دمرگان . بروایت
پوراندختفرهنگ نامها(تلفظ: purān doxt) (پوران + دخت = دختر) ، دختر سرخ و گلگون ؛ (به مجاز) زیبارو ؛ (در اعلام) (= بوران دخت) دختر خسرو پرویز ملکهی ساسانی و بیست و هشتمین فرد از س
پوران تروشلغتنامه دهخداپوران تروش . (اِخ ) نام ساحری که در زمان خود مثل و مانند نداشت . (برهان قاطع). صاحب انجمن آرای ناصری گوید نام ساحری بود معاصر زردشت -انتهی . باید دانست که طبق س
پوران ترویلغتنامه دهخداپوران تروی . [ پ ُرْ رِ] (اِخ ) به آلمانی پرونت - روت . کمونی در سویس (برن )، در ژورا : شهر عمده آژوا، دارای 6953 تن سکنه و صنایع ساعت سازی و کفاشی .
پوران دختلغتنامه دهخداپوران دخت . [ دُ ](اِخ ) مشهور با باء فارسی و لکن در سکه های پهلوی باباء موحده است (بوران ) بدون کلمه ٔ دخت . رجوع شود به سکه های ساسانی تألیف دمرگان . بروایت
پوراندختفرهنگ نامها(تلفظ: purān doxt) (پوران + دخت = دختر) ، دختر سرخ و گلگون ؛ (به مجاز) زیبارو ؛ (در اعلام) (= بوران دخت) دختر خسرو پرویز ملکهی ساسانی و بیست و هشتمین فرد از س