پود گوریتزالغتنامه دهخداپود گوریتزا. [ پُدْ گ ُ ] (اِخ ) شهری در قره طاغ در 24 هزارگزی شرقی چتینه و 35 هزارگزی شمال غربی اشکودره در ساحل نهر موراچه . در تپه ٔ فوقانی آن قلعه ای هست که
پودلغتنامه دهخداپود. (اِ) رشته ای باشد که در پهنائی جامه بافته میشود، و تار بدرازی جامه . (برهان قاطع). ریسمانی که جولاهه بربسته بعرض در میان تار اندازد و قماش بافته شود. رشته
پیرانلغتنامه دهخداپیران . (اِخ ) پهلوانی مشهور از توران و سرلشکر افراسیاب فرزند ویسه . (برهان ) (جهانگیری ). نام سپه سالار افراسیاب . صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از قهرمانان
اندرلغتنامه دهخدااندر. [ اَ دَ ] (حرف اضافه ) به معنی در باشد که بعربی فی گویند همچنانکه اندر آن و اندر خانه یعنی در آن و در خانه . (برهان قاطع) (هفت قلزم ). کلمه ٔ رابطه به معن
دولتلغتنامه دهخدادولت . [ دَ / دُو ل َ ] (ع اِ) ثروت و مال . نقیض نکبت . مال اکتسابی و موروثی . (ناظم الاطباء). مال . مال و ظفر را دولت بدان سبب گویند که دست به دست میگردد. (از
گواتمالالغتنامه دهخداگواتمالا. [ ت ِ ](اِخ ) مساحتش 42042 میل مربع است . جمعیت آن (بنابر آمار 1958 م . سازمان ملل )6000 تن است . پرچم آن ازسه قسمت عمودی آبی ، سفید، آبی ، با علامتی
بسم الغتنامه دهخدابسم ا. [ ب ِ م ِل ْ لا / ب ِ م ِل ْ ل َ ] (ع جمله بحذف فعل ) مخفف بسم اﷲالرحمن الرحیم که سورتهای قرآن بدان آغاز شود. بنام خدا. (فرهنگ نظام ). رجوع به بسمله و با