پودر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی کردن، آسیاب کردن، ساییدن، چرخ کردن، رنده کردن، آسیا کردن، آردکردن، مالیدن، ساییدن و نرم کردن، خوردن
پودرلغتنامه دهخداپودر. (فرانسوی ، اِ) بمعنی غبار و گرد، و در تداول فارسیان گرد سپیدی که زنان بجای سپیدآب بکار برند.