پوتورولغتنامه دهخداپوتورو. [ ] (اِ) درختچه ای است درنواحی حارّه از جمله اطراف بندرعباس و چاه بهار و تیس و سه گونه ٔ از آن در بلوچستان است ، و آن را پوتوروغ نیز نامند. (گااوبا) .
پوتوروفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدرختچهای از تیرۀ پنیرکیان که در جاهای گرم میروید، در اطراف بندرعباس و چابهار نیز وجود دارد.
پاستورولغتنامه دهخداپاستورو. (اِخ ) عصبه هائی از کشاورزان که در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی برسنیورها (ارباب ) در بعض نواحی اروپا طغیان کردند.
پاترولغتنامه دهخداپاترو. (اِخ ) اُلیویه . وکیل دعاوی فرانسوی از دوستان بوالو. او بشکرانه ٔ عضویت آکادمی فرانسه خطابه ای بدانجا ایراد کرد و خطابه ٔ او مورد توجه دیگر اعضاء شد و ای
پاتوراژلغتنامه دهخداپاتوراژ. (اِخ ) بلده ای به بلژیک دارای 11600 تن سکنه . مصنوعات آن سفالینه و جامه های سپید.