پوتنیلغتنامه دهخداپوتنی . [ ن ِ ] (اِخ ) نام شهری در ایالت سوری از انگلستان در نه هزارگزی غربی لندن و آن مسقطالرأس مورّخ مشهور گیبون است .
وثنیلغتنامه دهخداوثنی . [ وَ ث َ نی ی ] (ع ص نسبی ) بت پرست . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). عابد اصنام . متدین به عبادت اوثان . (المنجد).
وطنیلغتنامه دهخداوطنی . [ وَ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به وطن . (ناظم الاطباء). ساخته و پرداخته ٔ وطن . || هر نوع پارچه ٔ بافت وطن . مقابل خارجی که در خارج از کشور بافند و آرند. پارچه ٔ معین از بافته های وطن . || درباره ٔ وطن . وطنیه .- اشعار (قصاید) وطنی (وطنیه ) ؛ که
فوتنجلغتنامه دهخدافوتنج . [ ت َ ] (معرب ، اِ) معرب پوتنگ که تره است ، و آن نهری و بستانی و بری و کوهی باشد. (منتهی الارب ).