په تیکلغتنامه دهخداپه تیک . [ پ ِ ] (اِخ ) ولایتی از تراکیه (آسیای صغیر). (ایران باستان ج 2 ص 1245).
آزغفرهنگ انتشارات معین(زُ) [ په . ] ( اِ.) آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند.
پردیکاسلغتنامه دهخداپردیکاس . [ پ ِ ] (اِخ ) از سرداران اسکندر مقدونی . وی پس از اسکندر به نیابت سلطنت انتخاب شد و تمام سرداران سپاه را به مجلس مشورتی طلبید و ممالک را بین آنان تقس
تخملغتنامه دهخداتخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه