پهنالغتنامه دهخداپهنا. [ پ َ ] (اِ) عرض . مقابل درازنا. مقابل درازا. مقابل بالا. مقابل طول . پهنی . خلاف درازا. بَلَندی ̍. (منتهی الارب ). صفح . (منتهی الارب ). در: پر پهنا؛ پرد
پهنالغتنامه دهخداپهنا. [ پ َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن ، واقع در 35 هزارگزی جنوب باختری داران . کوهستانی ، معتدل ، دارای 80 تن سکنه . آب آن از ر
فجر صادقلغتنامه دهخدافجر صادق . [ ف َ رِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بام پهنا. فجر دوم . فجر ثانی . رجوع به فجر شود.
رژهلغتنامه دهخدارژه . [ رَ ژَ / ژِ ] (اِ) ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند. (ناظم الاطباء). ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند و آنرا رزه پهنا نیز گویند. (آنندراج )
پهنالغتنامه دهخداپهنا. [ پ َ ] (اِ) عرض . مقابل درازنا. مقابل درازا. مقابل بالا. مقابل طول . پهنی . خلاف درازا. بَلَندی ̍. (منتهی الارب ). صفح . (منتهی الارب ). در: پر پهنا؛ پرد
ستیرلغتنامه دهخداستیر. [ س ِ ] (اِ) رجوع کنید به استیر. پهلوی «ستر» (تاوادیا 165). در «صد دُرّ نثر» آمده : «هر استیر چهار درم بود چنانکه سیصد دُرّ استیر هزار و دویست درم بود». (
طاقلغتنامه دهخداطاق . (اِ) آزاددرخت . برگش پهنا ندارد. رجوع به «هَدَب » در قاموس و جز آن شود. طاق ، شامل دو نوع است : یکی مخصوص بسوزانیدن هیمه ، که آن را طاق نامند و یکی حب الز