پهلوگذارلغتنامه دهخداپهلوگذار. [ پ َ گ ُ ] (نف مرکب ) که از پهلو بگذرد. که از پهلو تواند گذشت : زدندش یکی تیغ پهلو گذارکه از خون زمین گشت چون لاله زار.نظامی .
زخملغتنامه دهخدازخم . [ زَ ] (اِ) این لغت در پهلوی هم بوده است . (از فرهنگ نظام ). پهلوی زخم یا زحم زام کردی افغانی زخم ، بلوچی زخم و زام (شمشیر). (فقه اللغه ٔ هرن ص 652). گیلک