پادریلغتنامه دهخداپادری . (اِخ ) کشیشی انگلیسی که ظاهراً در مائه ٔ سیزدهم ردّی بر اسلام نوشته و ردودی نیز در ایران بر آن نوشته اند. و ظاهراً این کلمه عنوانی است دینی در مذهب ترسا
پادریلغتنامه دهخداپادری . [ دَ ] (اِمرکب ) گستردنی خُرد که در آستانه ٔ در گسترند. || سنگی که پهلوی در گذارند تا به باد نجنبد.
پدریلغتنامه دهخداپدری . [ پ ِ دَ ] (حامص ) از پهلوی ابی تریه . اُبوّت . حالت و چگونگی پدر. || (ص نسبی ) منسوب به پدر. اَبی . اَبوی : برادرِ پدری ؛ برادر اَبی .
پادریلغتنامه دهخداپادری . (اِخ ) کشیشی انگلیسی که ظاهراً در مائه ٔ سیزدهم ردّی بر اسلام نوشته و ردودی نیز در ایران بر آن نوشته اند. و ظاهراً این کلمه عنوانی است دینی در مذهب ترسا
پادریلغتنامه دهخداپادری . [ دَ ] (اِمرکب ) گستردنی خُرد که در آستانه ٔ در گسترند. || سنگی که پهلوی در گذارند تا به باد نجنبد.
پدریلغتنامه دهخداپدری . [ پ ِ دَ ] (حامص ) از پهلوی ابی تریه . اُبوّت . حالت و چگونگی پدر. || (ص نسبی ) منسوب به پدر. اَبی . اَبوی : برادرِ پدری ؛ برادر اَبی .