پرپنالغتنامه دهخداپرپنا. [ پ ِ پ ِ ] (اِخ ) وانت .سردار رومی از جانبداران ماریوس . وفات در 74 پیش ازمیلاد. وی مابقی سربازان شکست یافته ٔ اُمیلیوس لپیدوس را بسال 79 پیش از میلاد د
پندنامکلغتنامه دهخداپندنامک . [ پ َ م َ ] (اِ مرکب ) پندنامه . کتاب اندرز و نصیحت . اندرزنامه . نصیحت نامه .
پندنامهلغتنامه دهخداپندنامه . [ پ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) پندنامک . اندرزنامه . نصیحت نامه : بگفتم همه گفتنی سربسرتو ژرف اندرین پندنامه نگر. دقیقی .گر بپند اندر رغبت کنی ای خواجه
پندنامهفرهنگ انتشارات معین( ~. مِ) [ په . ] (اِمر.) 1 - اندرزنامه ، نصیحت نامه .2 - نامة مشتمل بر پند و نصیحت .
خشایارشالغتنامه دهخداخشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بت
پلاتهلغتنامه دهخداپلاته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای بئوسیا بوده است که پزانیاس و اریستیدس در آنجا بر ماردنیوس سردار ایرانی غالب آمدند (479 ق . م .) پلاته در زما
پنانجلغتنامه دهخداپنانج . [ پ َ ن َ ] (اِ) در فرهنگ شعوری آن را معنی بنانج داده است . رجوع به بنانج شود.
پنانکلغتنامه دهخداپنانک . [ پ َ ن َ ] (اِ) صمغ. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). صمغ درخت . (برهان قاطع).
خوص پالغتنامه دهخداخوص پا. (ص مرکب ) مرغانی که پای چون خوص دارند مانند بت ، خربت و قو و پن گوئین . (یادداشت مؤلف ). ج ، خوص پایان .