پنگولغتنامه دهخداپنگو. [ پ ِ ] (اِ) پنگان . فنجان . ظرف مسی است دارای درجه که بجای ساعت در تقسیم آب بکار میرود و ته آن سوراخ است آن را در ظرف بزرگتری که آب دارد می گذارند (این ک
پنگوئنفرهنگ انتشارات معین(پَ ئَ) [ فر. ] (اِ.) پرنده ای از راستة پرندگان دریایی و بی پرواز است . بال هایش از پره های پولک مانند به رنگ سیاه و سفید پوشیده شده و بدون شاهپر است . در زیر پ
پنگوئنفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپرندهای ساکن در قطب جنوب با پاهای پردهدار و بالهای کوتاه که نمیتواند پرواز کند و در آب شنا میکند.