پنگاشتنلغتنامه دهخداپنگاشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص ) نقش کردن .(آنندراج ). و ظاهراً این کلمه تحریف بنگاشتن است .
پنداشتندیکشنری فارسی به انگلیسیassume, assumption, believe, count, deem, dream, esteem, expect, fancy, imagine, reckon, suppose, suspect, take, think, understand
پنداشتنلغتنامه دهخداپنداشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص ) گمان بردن . تصور کردن باشد. (برهان قاطع). گمان برده شدن . ظن بردن . ظن کردن . خیال کردن . وهم . (دهار). توهم کردن . اعتقاد داشتن . ح