پنهان خانهلغتنامه دهخداپنهان خانه . [پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نهان خانه : ازصیانت وز خیانت عاملان ملک راجوف ِ کلک توست پنهان خانه ٔ امید و بیم .سوزنی .
نهان خانهفرهنگ انتشارات معین( ~ . نِ)(اِمر.)1 - خلوت خانه ،جایی که در آ ن چیزی را پنهان کنند. 2 - مقبره ، گور.
پنهانگویش اصفهانی تکیه ای: qâyem طاری: qâyem طامه ای: qâyem / max طرقی: nabüdi / püšnâyi کشه ای: qâyem نطنزی: qâyem
پنهانفرهنگ مترادف و متضادباطن، پوشیده، خفا، خفی، غیب، قایم، کتم، محجب، مختفی، مخفی، مستتر، مستور، مضمر، مکتوم، مکنون، ناپیدا، نامرئی، نهان، نهفته، متواری ≠ آشکار، علنی
چاه بیژنلغتنامه دهخداچاه بیژن . [ هَِ ژَ ] (اِخ ) نام چاهی که افراسیاب بیژن را در آن بند کرده بود. (آنندراج ). چاهی در توران که افراسیاب بیژن پهلوان ایرانی را در آن حبس کرده بود و ر
سمجلغتنامه دهخداسمج . [ س ُ ] (اِ) جایی را گویند در زیرزمین یا در کوه بجهت درویشان و فقیران یا گوسفندان بکنند. (برهان ). نقب و حفره بزیر زمین اندرکنده . (لغت فرس اسدی ) : شو بد
انقماعلغتنامه دهخداانقماع . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) پنهان در خانه درآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پنهان بخانه داخل شدن . (از اقرب الموارد). || خوار و حقیر شدن . (منت
قنبعةلغتنامه دهخداقنبعة. [ قَم ْ ب َ ع َ ] (ع مص ) در خانه پنهان شدن . || از خشم برآماسیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || شکوفه یا میوه ٔ درخت در غلاف شدن . (اقرب
پنهانلغتنامه دهخداپنهان . [ پ َ / پ ِ ] (ص ، ق ) مخفی . پوشیده . راز. نهان . خافی . خافیة.خفاء.خفی ّ. مُدَغمر. خفوة. دفینة. مستور. باطن . نهفته . دفین . مدفون . مُدَخِمس . (منتهی