پنقورلغتنامه دهخداپنقور. [ پ َ ] (اِ) طعامی است که از سر و بال طایران می سازند. (آنندراج ). و ظاهراً کلمه مجعول است .
پناورلغتنامه دهخداپناور. [ پ َ وَ ] (اِ) صاحب فرهنگ شعوری گوید بمعنی کورک است که در عربی آن را دُمَل گویند و آنندراج این کلمه را با آن معنی از شعوری نقل کرده است و به شعوری اعتما
پنتوری کیولغتنامه دهخداپنتوری کیو. [ پ َ ی ُ ] (اِخ ) برناردو بتی (معروف به ...) نقاش دینی ایطالیائی متولد در پروز و صاحب آثاری جالب نظر است . (1454 - 1513 م .).
پاآورنجنلغتنامه دهخداپاآورنجن . [ رَ ج َ ] (اِ مرکب ) خلخال ، و آن حلقه ای است سیمین یا زرین یا فلزی دیگر که زنان در مچ پای کنند. پای برنجن . پااورنجن .
پناورلغتنامه دهخداپناور. [ پ َ وَ ] (اِ) صاحب فرهنگ شعوری گوید بمعنی کورک است که در عربی آن را دُمَل گویند و آنندراج این کلمه را با آن معنی از شعوری نقل کرده است و به شعوری اعتما
پنتوری کیولغتنامه دهخداپنتوری کیو. [ پ َ ی ُ ] (اِخ ) برناردو بتی (معروف به ...) نقاش دینی ایطالیائی متولد در پروز و صاحب آثاری جالب نظر است . (1454 - 1513 م .).