انگارندهلغتنامه دهخداانگارنده . [ اَ / اِ رَ دَ / دِ ] (نف ) پندارنده . گمان کننده . (فرهنگ فارسی معین ).
متدکللغتنامه دهخدامتدکل . [ م ُ ت َ دَک ْ ک ِ ] (ع ص ) تکبرکننده و خود را بزرگ پندارنده و بردارنده . (آنندراج ). متکبر و خودبین و گستاخ و مغرورو ناز کننده . (ناظم الاطباء). و رجو
موقنلغتنامه دهخداموقن . [ ق ِ ] (ع ص ) (از «ی ق ن ») یقین دارنده و پندارنده . (ناظم الاطباء).یقین کننده . (غیاث ) (آنندراج ). بی گمان . (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف ) (دهار). آ