پمپاژفرهنگ انتشارات معین(پُ) [ فر. ] (اِمص .) بیرون کشیدن سیالات از جایی و داخل کردن آن به جای دیگر به کمک تلمبه یا پمپ ، تلمبه زنی ، پمپ زنی . (فره ).
پاپاخلغتنامه دهخداپاپاخ . (اِ) قسمی کلاه بزرگ ترکان مایل بتدویر از پوست ناپیراسته ٔ گوسفند با پشم بلند از برون سو.
پاپاآغاجهلغتنامه دهخداپاپاآغاجه . [ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از زنان سلطان حسین میرزا بایقرا. وی از او دختری بنام منور سلطان بیگم آورد و این منور سلطان بیگم بحباله ٔ نکاح یکی از نبیرگان
پاپاسلغتنامه دهخداپاپاس . (اِخ ) نام دره ٔکوچکی در ولایت ادرنه در قرق کلیسیا که در نزدیکی حدود شرق رومیلی است و آبهای آن به دریای سیاه ریزد.