پلی کپیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. عمل تکثیر از نوشتهای به نسخههای متعدد.۲. (اسم) دستگاهی که نوشتهای را به تعداد زیاد چاپ میکند.
پلیلغتنامه دهخداپلی . [ پ ُ ] (اِخ ) نام قصبه ای است واقع در جنوب هندوستان در قضای کداپه از ایالت مدرس در ساحل نهر چیر که تابع رود پز میباشد، دارای 16950 سکنه که بعض آنان مسلما
پلی تیمتلغتنامه دهخداپلی تیمت . [ پ ُ م ِ ] (اِخ ) نامی است که جغرافی دانان قدیم یونان به نهر زرافشان بخارا داده اند. (قاموس الاعلام ترکی در پولیتیمت ).
پلی تیمتلغتنامه دهخداپلی تیمت . [ پ ُ م ِ ] (اِخ ) نامی است که جغرافی دانان قدیم یونان به نهر زرافشان بخارا داده اند. (قاموس الاعلام ترکی در پولیتیمت ).
پلیلغتنامه دهخداپلی . [ پ ُ ] (اِخ ) نام قصبه ای است واقع در جنوب هندوستان در قضای کداپه از ایالت مدرس در ساحل نهر چیر که تابع رود پز میباشد، دارای 16950 سکنه که بعض آنان مسلما
پلی داماسلغتنامه دهخداپلی داماس . [ پ ُ ] (اِخ ) پهلوانی در اساطیر یونانی از اهالی تسالی . وی زور و نیروئی شگرف و عظیم داشت و هنگامی که قصد کرد صخره ٔ عظیمی را که افتادن میخواست از س
پلی فملغتنامه دهخداپلی فم . [پ ُ ف ِ ] (اِخ ) در اساطیریونانی نام عفریتی از سیکلپ ها است که از نپتون رب ّالنوع دریا و یک پری بنام توسه بوجود آمده و بدنی بسیار جسیم و چهره ای بغایت