پلوانلغتنامه دهخداپلوان . [ پ ُل ْ ] (اِ) بلندی اطراف زمینی را گویند که در میان آن زراعت کرده باشند ومزارعان بر بالای آن آمد و شد کنند تا زراعت پایمال نگردد و معنی ترکیبی آن پل م
پلوانفرهنگ انتشارات معین(پُ) (اِ.) = پلون : 1 - بلندی اطراف زمینی را گویند که در میان آن زراعت کرده باشند و مزارعان بر بالای آن آمد و شد کنند تا زراعت پایمال نگردد و آب در زمین بایستد؛
پلوانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکنارۀ کشتزار که اندکی بلندتر از سطح زمین است و از روی آن آمدورفت میکنند تا زراعت پامال نشود.
پالوانهلغتنامه دهخداپالوانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) پالوایه . مرغی است چند گنجشکی سیه و سپید و کوتاه پای چون بر زمین نشیند بدشواری برخیزد. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). مر
پاوانلغتنامه دهخداپاوان . (اِ) رقصی قدیم به اسپانیا که حرکات آن کند و شمرده بود. || نام آهنگ این رقص .
پروانلغتنامه دهخداپروان . [ پ َرْ ] (اِ) چرخ ابریشم تابی بود که ابریشم را بدان ازپیله برآورند و آن چرخ را بپای گردانند. (برهان ).
پلونلغتنامه دهخداپلون . [ پ ُ وَ ] (اِ) بمعنی پلوان است که بلندی اطراف زمین زراعت باشد. (برهان قاطع). مرز.
ونلغتنامه دهخداون . [ وَ] (پسوند) شبیه و مانند، مرادف وان . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). پسوندی است دال بر شباهت و مانندگی ،چنانکه در پلون (پلوان )، نارون و غیره : فروغ از
پلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهقطعۀ زمینی که برای زراعت آماده کرده و کنارههای آن را اندکی خاک ریخته و بالا آورده باشند؛ پُلوان؛ کرت.