پلنلغتنامه دهخداپلن . [ پ ِل ْ ل ِ ] (اِخ ) نام شهری در یونان قدیم نزدیک مرزهای سی سیونی . اطلال این شهر نزدیک دهکده ٔ زوگرا موجود است و در قاموس الاعلام ترکی (ماده ٔ پلنه ) آم
پلن فرژرلغتنامه دهخداپلن فرژر. [ پْل ِ / پ ِ ل ِ ف ِ ژِ ] (اِخ ) کرسی بخشی از ایالت «ایل اِویلن »در شهرستان سن مالو دارای 2125 تن سکنه و راه آهن .
پلنگفرهنگ انتشارات معین(پَ لَ) (اِ.) جانوری از تیرة گربه سانان و گوشت خوار که روی پوست بدنش خال های سیاه بسیار وجود دارد و آن گونه های متعدد دارد.
پلنگینهفرهنگ انتشارات معین(پَ لَ نِ) (ص نسب .) 1 - جامه ای که از پوست پلنگ سازند. 2 - نوعی جامه که در قدیم از پوست پلنگ می ساختند.
پلنومفرهنگ انتشارات معین(پِ لِ نُ) [ فر. ] (اِ.) مجمعی با شرکت کلیة اعضای رهبری یا هیئت مدیرة یک حزب یا سازمان سیاسی .
پلن فرژرلغتنامه دهخداپلن فرژر. [ پْل ِ / پ ِ ل ِ ف ِ ژِ ] (اِخ ) کرسی بخشی از ایالت «ایل اِویلن »در شهرستان سن مالو دارای 2125 تن سکنه و راه آهن .
پلنگینهفرهنگ انتشارات معین(پَ لَ نِ) (ص نسب .) 1 - جامه ای که از پوست پلنگ سازند. 2 - نوعی جامه که در قدیم از پوست پلنگ می ساختند.
پلندینلغتنامه دهخداپلندین . [ پ َ ل َ ] (اِ) پیرامن در باشد. (لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). پیرامون و چوب بالائین در خانه باشد و بعضی چهارچوب در خانه را هم گفته اند. (آنند