پلملغتنامه دهخداپلم . [ پ َ ] (اِ) خاک را گویند و به عربی تراب خوانند. (برهان قاطع) : کجا تور و کجا ایرج کجا سلم اجل پاشید بر رخسارشان پلم . زراتشت بهرام .|| گل زردی شبیه به زع
ملایرلغتنامه دهخداملایر. [ م َ ی ِ ] (اِخ ) یکی از ولایات ثلاث است که در جنوب همدان و شمال بروجرد واقع است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 291). یکی از شهرستانهای استان پنجم و از نظ
نیاکانلغتنامه دهخدانیاکان . (اِخ ) دهی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد. در 52هزارگزی شمال غربی اردل در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و دارای 151 تن سکنه است . آبش
کتیبهلغتنامه دهخداکتیبه . [ ک ِ / ک َ ب َ/ ب ِ ] (از ع ، اِ) ممال کتابة عربی . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته : کتاب و کلک همه کاتبان نمونه شودچو کلک او بنگارد کتیبه های کتاب . معزی
امردوئیهلغتنامه دهخداامردوئیه . [ اَ ی ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهر بابک شهرستان یزد با 662 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، حبوب ، کتیرا، پشم ، روغن ، بادام و کشک است
طاق گرالغتنامه دهخداطاق گرا. [ ق ِ گ َرْ را ] (اِخ ) در جاده راه کرند به سر پل کنونی (حدود حلوان قدیم ) بین آبادی سرخه دیزه ، و پاطاق ، گردنه ای است که چون از فراز آن بنشیب شروع شو