پلاوالغتنامه دهخداپلاوا. [ پْلا / پ ِ ](اِخ ) نام قصبه ای است در 11هزارگزی شمال شرقی کوسینه و در قضای کوسینه . این قضا تابع سنجاق ایپک است و سنجاق ولایت قوصوه میباشد و واقع در نزدیکی حدود قره داغ و در شمال آرناؤدستان است قصبه
ژلگاوالغتنامه دهخداژلگاوا. [ ژِ ] (اِخ ) نام کنونی شهر میتو در لتونی ، پایتخت قدیم کورلاند روسیه ، دارای 28000 تن سکنه .
لاوالغتنامه دهخدالاوا. [ وَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) نه بخدا. نه سوگند با خدای . قید نفی است بجای هرگز و ابداً : هرچه در شرط جوانمردی باشد بدهدهیچکس دیده جوانمرد چنین ، لاواﷲ. فرخی .لاواﷲ کاین بساط معمورنطعی است که نیست قطع ازو دور
لأواءلغتنامه دهخدالأواء. [ ل َءْ ] (ع اِ) سختی . (منتهی الارب ). و منه الحدیث : من کان له ثلاث بنات فصبر علی َلأوائهن کن ّ له حجاباً من النار.