پلاستیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] پلاستیک، شکلپذیر، منعطف تراشیده، قالبگیری شده، ریخته سفالی، برنز، سنگی، مرمر، مرمرین منجمد، جامد ◄ چگال
پلاستیکفرهنگ انتشارات معین(پِ) [ انگ . ] (اِ.) نام عمومی اقسام فرآورده های پلیمری دارای منشأ آلی که در دمای معمولی پایدارند ولی به وسیلة حرارت یا فشار می توان آن ها را شکل داد و به صورت
پلاستیکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مادهای از جنس سلولوئید و لاستیک که آن را بهصورت مایع در قالب میریزند و اشیای مختلف از آن میسازند.۲. هر مادۀ شکلپذیر که قابل قالبریزی باشد.
پلاستیک پودریpowdered plasticواژههای مصوب فرهنگستانرزین یا پلاستیکی بهصورت پودر بسیار ریز که در پوشانش بسترسیال و قالبگیری چرخشی و دیگر روشهای تفجوشی به کار میرود
پلاستیک پوسانشپذیرcompostable plasticواژههای مصوب فرهنگستانپلاستیکی که براثر فرایندهای زیستی دچار پوسانش میشود و آب و دیاکسیدکربن و مواد غیرآلی و زیستتوده از خود به جا میگذارد
پلاستیک زیستپایهbio-based plasticواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پلاستیک که بخشی از آن یا کل آن از منابع زیستی تجدیدپذیر ساخته شده باشد
پلاستیک لیگنینیlignin plasticواژههای مصوب فرهنگستانپلاستیکی که از لیگنین ساخته میشود و لیگنین در آن نقش پرکننده یا پیونده دارد
پلاستیک نفتپایهpetroleum-based plasticsواژههای مصوب فرهنگستانهر بسپار آلی مصنوعی که از نفت و گاز بهدست بیاید