پامفیللغتنامه دهخداپامفیل . (اِخ ) (قدیس ) از شهدا و قدیسین مسیحی . مولد در حدود سال 250 م . و وفات در سنه ٔ 308م . او پس از قبول این کیش مدرسه ای برای اصول تعالیم مسیح در شهر قیس
پامفیللغتنامه دهخداپامفیل . (اِخ ) نقاشی یونانی بمأئه ٔ چهارم قبل از میلاد. مولد وی آمفی پلیس . او مؤسّس مکتب سیسیون و استاد آپلس و ملانثیوس است و نویسندگان قدیم از میان آثار او
پامفیلیهلغتنامه دهخداپامفیلیه . [ لی ی ِ ] (اِخ ) خطه ای در ساحل جنوبی آسیای صغیر که از شرق به قیلیقیا و از غرب به لیکته و از شمال به پیزیدی محدود است و شهرهای عمده ٔ آن انطالیه و ا
پامیانی کردنلغتنامه دهخداپامیانی کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) میانجی شدن . وساطت و دلاّلی در خرید و فروش و عقد بیع و نکاح و معاملات دیگر کردن .
پامفیللغتنامه دهخداپامفیل . (اِخ ) (قدیس ) از شهدا و قدیسین مسیحی . مولد در حدود سال 250 م . و وفات در سنه ٔ 308م . او پس از قبول این کیش مدرسه ای برای اصول تعالیم مسیح در شهر قیس
پامفیللغتنامه دهخداپامفیل . (اِخ ) نقاشی یونانی بمأئه ٔ چهارم قبل از میلاد. مولد وی آمفی پلیس . او مؤسّس مکتب سیسیون و استاد آپلس و ملانثیوس است و نویسندگان قدیم از میان آثار او
پامفیلیهلغتنامه دهخداپامفیلیه . [ لی ی ِ ] (اِخ ) خطه ای در ساحل جنوبی آسیای صغیر که از شرق به قیلیقیا و از غرب به لیکته و از شمال به پیزیدی محدود است و شهرهای عمده ٔ آن انطالیه و ا
پامیانی کردنلغتنامه دهخداپامیانی کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) میانجی شدن . وساطت و دلاّلی در خرید و فروش و عقد بیع و نکاح و معاملات دیگر کردن .