پاللغتنامه دهخداپال . (اِ) ریسمان است و از این مرکب است پالدم یعنی رسنی که در دم اسب کنند. (فرهنگ رشیدی ). || (نف مرخم ) پالاینده ، چنانکه در ناخن پال .
پاللغتنامه دهخداپال . (اِخ ) قریه ای است به یک فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق گله دار و در قدیم قصبه ٔ بلوک گله دار بود.
پال اپلیسلغتنامه دهخداپال اپلیس . [ ل ِ اُ پ ُ] (اِخ ) (یعنی شهر قدیم )شهری قدیم است در ایتالیا که پس از خراب شدن آن شهری دیگر بنام تیاپلیس یعنی نوشهر بدانجا بنا کردند.
پال اکاسترلغتنامه دهخداپال اکاستر. [ ل ِ اُ رُ ] (اِخ ) یعنی حصار قدیم ، چندین قصبه در یونان بدین نامست و بزرگترین آنها در آگری بوز واقع است .
پاللغتنامه دهخداپال . (اِ) ریسمان است و از این مرکب است پالدم یعنی رسنی که در دم اسب کنند. (فرهنگ رشیدی ). || (نف مرخم ) پالاینده ، چنانکه در ناخن پال .
پاللغتنامه دهخداپال . (اِخ ) قریه ای است به یک فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق گله دار و در قدیم قصبه ٔ بلوک گله دار بود.
پال اپلیسلغتنامه دهخداپال اپلیس . [ ل ِ اُ پ ُ] (اِخ ) (یعنی شهر قدیم )شهری قدیم است در ایتالیا که پس از خراب شدن آن شهری دیگر بنام تیاپلیس یعنی نوشهر بدانجا بنا کردند.
پال اکاسترلغتنامه دهخداپال اکاستر. [ ل ِ اُ رُ ] (اِخ ) یعنی حصار قدیم ، چندین قصبه در یونان بدین نامست و بزرگترین آنها در آگری بوز واقع است .