پشندلغتنامه دهخداپشند. [ پ َ / پ ِ ش َ ] (اِ) لیف خرما که از آن رسن بافند و آنرا کپال و کپاک نیز گویند. (مجمعالفرس سروری ).
پشنلغتنامه دهخداپشن . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) نام پسر بانوگشسب دختر رستم است و این نام در اصل پشنگ بوده است .
پشنلغتنامه دهخداپشن . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی است که بدانجا میان پیران ویسه و طوس نوذر جنگ واقع شد و تورانیان فتح کردند و اکثر پسران گودرز در آن جنگ کشته شدندو این جنگ را
makeدیکشنری انگلیسی به فارسیساختن، ساخت، نظیر، ساختمان، درست کردن، ایجاد کردن، انجام دادن، بوجود اوردن، تصنیف کردن، باعی شدن، وادار یا مجبور کردن، تاسیس کردن، گاییدن
پشندلغتنامه دهخداپشند. [ پ َ / پ ِ ش َ ] (اِ) لیف خرما که از آن رسن بافند و آنرا کپال و کپاک نیز گویند. (مجمعالفرس سروری ).
پشنلغتنامه دهخداپشن . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) نام پسر بانوگشسب دختر رستم است و این نام در اصل پشنگ بوده است .
پشنلغتنامه دهخداپشن . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی است که بدانجا میان پیران ویسه و طوس نوذر جنگ واقع شد و تورانیان فتح کردند و اکثر پسران گودرز در آن جنگ کشته شدندو این جنگ را