پشمآلودvillous, shaggyواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نوعی کرکپوش پوشیده از کرکهای بلند و نرم و مجعد و پراکنده
چشم خون آلودلغتنامه دهخداچشم خون آلود. [ چ َ / چ ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم سرخ . || نگاه از روی سفاکی . (ناظم الاطباء).
پشمالودفرهنگ فارسی عمید۱. دارای پشم بسیار؛ پُرپَشم؛ پشمالو؛ پشمآلود.۲. آنکه در سروصورت و پوست بدنش موی بسیار باشد.۳. جانوری که بدنش از پشم پوشیده شده.
ساکیلغتنامه دهخداساکی . (اِ) نوعی میمون کوچک است با دمی بزرگ و پیکری پشم آلود و ریشی پهن . و آن مخصوص امریکاست و شش نوع از آن در برزیل و پرو و منطقه ٔ آمازون شناخته شده است .
زبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ن، درشت، ناهنجار، بد، ناهموار، نتراشیده، ناصاف، مودار، ریشو، پشمآلود، پشمالو وزکرده، سیخ نخراشیده، زمخت، چغر، کُلُفت نکوبیده درست، درسته ناهموار سایر صفات مو ◄ مو▲