پشمیدنلغتنامه دهخداپشمیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) شعوری از فرهنگ جهانگیری نقل میکند که این کلمه بمعنی پراکندن و جدا کردن است . لکن در جهانگیری یافت نشد.
پشمینلغتنامه دهخداپشمین . [ پ َ ] (ص نسبی ) منسوب به پشم . از پشم : و از نواحی [ ری ] طیلسانهای پشمین نیکو خیزد. (حدود العالم ). و از وی [ از چغانیان ] اسب خیزد اندک و جامه ٔ پشم
پشمیدنلغتنامه دهخداپشمیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) شعوری از فرهنگ جهانگیری نقل میکند که این کلمه بمعنی پراکندن و جدا کردن است . لکن در جهانگیری یافت نشد.
پشمینلغتنامه دهخداپشمین . [ پ َ ] (ص نسبی ) منسوب به پشم . از پشم : و از نواحی [ ری ] طیلسانهای پشمین نیکو خیزد. (حدود العالم ). و از وی [ از چغانیان ] اسب خیزد اندک و جامه ٔ پشم