پشمکلغتنامه دهخداپشمک . [ پ َ م َ ] (اِ مصغر) مصغر پشم . || حلوائی است مشهور. (برهان قاطع). قسمی شیرینی . حلوائی که با کثرت ورزش و کشش چون موی و پشم سازند. نوعی حلوا یعنی شیرینی
پشمکفرهنگ انتشارات معین(پَ مَ) (اِمصغ .) نوعی شیرینی از شکر و روغن بو داده که به شکل تارهای سفید و دراز شبیه پشم درست کنند.
پشمکفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی شیرینی، به شکل تارهای سفید دراز شبیه پشم، که از شکر درست میکنند.
حلوالغتنامه دهخداحلوا. [ ح َ ] (ع اِ) نوعی از شیرینی . شیرینی . (مهذب الاسماء). هر چیز شیرین . حلاوی . (از مهذب الاسماء) (غیاث ). ابوناجع. (از دهار). ابوطیب . حلوای سفید. حلوای
نانلغتنامه دهخدانان . (اِ) پهلوی : نان ، ارمنی : نکن (نان پخته در خاکستر) ، مأخوذ از پهلوی ، نیکان = پارسی : نیگان ، بلوچی : نگن و نظایر آن ، از ایرانی باستان : نگن ، منجی : ن