پامشتkick boxingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مشتزنی که در آن ورزشکاران مجازند هم با دستهای دستکشدار و هم با پاهای برهنه ضربه بزنند متـ . پامشتزنی مشتزنی تایلندی Thai boxing
نبریجلغتنامه دهخدانبریج . [ ن ِ ] (معرب ، ص ) نبریده ، یعنی قچقار خصی کرده که پشمش دراز نگردد که بریده شود. معرب است . (منتهی الارب ). معرب «نبریده ٔ» فارسی است . (از اقرب الموار
پشم درکشیدنلغتنامه دهخداپشم درکشیدن . [ پ َ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) دورکردن معربد و هرزه گوی از خود به لطائف الحیل . (فرهنگ رشیدی ) : درنمی گنجد اگر موی شود بیهده گوی هر که بیهوده
املحلغتنامه دهخدااملح . [ اَ ل َ ] (ع ص ) سپید سیاهی آمیخته . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سپیدی اندک که بااو سیاهی آمیخته باشد. (از مؤید الفضلاء). || کبود.
نبریدهلغتنامه دهخدانبریده . [ ن َ ب ُ دَ / دِ ] (ن مف ) بریده ناشده . نابریده . مقابل بریده . رجوع به بریده شود. || نامختون . ختنه ناکرده . اغلف . || قچقار اخته کرده که پشمش دراز