پافسلغتنامه دهخداپافس . [ ف ُ ] (اِخ ) شهر قدیم جزیره ٔ قبرس و این شهر بواسطه ٔ معبد ونوس که بدانجاست شهرت یافته است .
پافوسلغتنامه دهخداپافوس . (اِخ ) محلی به جزیره ٔ قبرس که اکنون بافو گویند. (قاموس مقدس ). رجوع به پافس شود.
matesدیکشنری انگلیسی به فارسیهمسران، همسر، جفت، مات، رفیق، دوست، لنگه، همدم، شاگرد، کمک، شاه مات کردن، جفت گیری یا عمل جنسی کردن
پافسلغتنامه دهخداپافس . [ ف ُ ] (اِخ ) شهر قدیم جزیره ٔ قبرس و این شهر بواسطه ٔ معبد ونوس که بدانجاست شهرت یافته است .
پافوسلغتنامه دهخداپافوس . (اِخ ) محلی به جزیره ٔ قبرس که اکنون بافو گویند. (قاموس مقدس ). رجوع به پافس شود.
باریشوعلغتنامه دهخداباریشوع . (اِخ ) (پسر یشوع ) و او پیغمبر کاذبی بود (کتاب اعمال رسولان 13:6) که به علیمیای جادوگر معروف بود (کتاب اعمال رسولان 13:8) و با سر جیوس والی در پافوس ب
پل قدیسلغتنامه دهخداپل قدیس . [ پ ُ ل ِ ق ِدْ دی ] (اِخ ) سن پل . بولس . پاولوس . پولس . یکی ازحواریون است که در سال دوم میلادی به طرسوس متولد شده است . پدر او از یهود بود و اسم اص
قبرسلغتنامه دهخداقبرس . [ ق ُ رُ /ق ِ رِ ] (اِخ ) جزیره ای است بزرگ در روم و در این جزیره فوت کرد ام ّ حرام دختر ملحان . (منتهی الارب ). جزیره ٔ مثلث شکل بزرگ حاصل خیزی است که د