maulدیکشنری انگلیسی به فارسیماله، توپوز، چکش چوبی، تخماق، چماق، گرز، له کردن، صدمه زدن، با چکش زدن یا کوبیدن
پشیمانلغتنامه دهخداپشیمان . [ پ َ ] (ص ) در پهلوی پشامان خوانده شده شاید از «پس »که سین به شین مبدل شده و از مان (منش ) ترکیب یافته باشد. (فرهنگ ایران باستان ص 73). نادم . مُتَنَد
دیربقالغتنامه دهخدادیربقا. [ ب َ ] (ص مرکب ) پرعمر. که دیر بماند. که دیر ایستد. که دیر زید : لعل کو دیرزاد دیربقاست لاله کامد سبک سبک برخاست .نظامی .
ناخنک کردنلغتنامه دهخداناخنک کردن . [ خ ُ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاراندن : پشتم را قدری ناخنک کن . (فرهنگ نظام ).