Massدیکشنری انگلیسی به فارسیجرم، توده، انبوه، حجم، توده مردم، مراسم عشاء ربانی، کپه، جمع، قسمت عمده، گروه، جمع اوری کردن
پرسهلغتنامه دهخداپرسه . [ پ ِ س ِ ] (اِخ ) پسر ژوپیتر رب النوع بزرگ یونانیان از مادری دانائه نام ، نبسه ٔ پادشاه آرگس . او با راهنمائی می نرو و مرکور ربةالنوع و رب النوع یونانی